کد مطلب:234261 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:287

عرش رحمان بود این روضه سلطان خراسان


ای شه طوس كه سلطان سریر دو سرائی

ما سوی الله همه ظل تو وتو ظل خدائی



تا خلائق همه در روی تو بینند خدا را

پرده بردار كه بی پرده خدا را بنمائی



پرده بردار حرم سر عفاف ملكوتی

آیه رحمتی از صنع سماوات علائی



خازن مخزن اسماء تعالی وتقدس

والی ملك قدر منشی دیوان قضائی



ثقل اكبر كه به فرمان نبی تا لب كوثر

در میان تو وقرآن به خدا نیست جدائی



نظری هم به گدائی چو من خاك نشین كن

ای كه در پادسهی صاحب ایوان طلائی



به گدا قدر بیفزاید واز شاه نكاهد

گاه گاهی كه كند شاه نگاهی به گدائی



عرش رحمان بود این روضه سلطان خراسان

پای بر عرش خدا هشته ائی ای دوست كجائی



در حریم حرم زاده موسی به ادب رو

نزنی تا به سر ودوش ملائك سر پائی



زان كه در بارگه اقدس سلطان سلاطین

خالی از فوج ملائك نبود گوشه وجائی



آمدم قبر تو بوسیدم ورفتم به امیدی

كه شب اول قبرم تو به دیدار من آئی



زهر با طبع لطیف تو چنان كرد كه فردا

تاج خونی كفنان، افسر شاه شهدائی



وای فردای " ریاضی " اگرش دست نگیری

ای كه خود دست خدا وپسر دست خدائی



" ریاضی یزدی "